فیلم های سینمایی روز
اخبار ویژه
- اخبار حقوقی حقوق نیوز | اولین پایگاه خبر تحلیلی حقوقی کشور | NewsLaw
- تمیم نیوز آخرین خبرهای ایران و جهان
- موسسه سماء ارائه دهنده خدمات حقوقی و اداری ثبت شرکت | ثبت علامت تجاری
- مجله دلگرم سبک زندگی ,علم و دانش ,اخبار و فناوری اطلاعات
- موسسه سما مشاور ثبت شرکت، تغییرات در شرکت و علائم تجاری، ثبت اختراع، ثبت طرح های صنعتی و ...
- رضا برادران اصفهانی پایگاه اطلاع رسانی رضا برادران اصفهانی
خبرچــین
تصاویر
نرخ روزانه ارز
دلار | ۳,۷۶۵ |
یورو | ۴,۱۵۸ |
پوند | ۴,۸۷۵ |
درهم | ۱,۰۳۳ |
دلار کانادا | ۲,۹۰۴ |
دلار استرالیا | ۲,۸۷۹ |
ریال سعودی | ۱,۰۰۵ |
لير ترکيه | ۱,۰۸۷ |
کرون سوئد | ۴۲۷ |
رینگیت مالزی | ۸۸۴ |
بات تایلند | ۱۱۴ |
یوان چین | ۵۷۰ |
فرانک سوییس | ۳,۸۳۶ |
زندگي تلخ زني که 24 سال قبل، هوويش با اسيدپاشي، زيبايي و بينايي اش را گرفت
زندگي تلخ زني که 24 سال قبل، هوويش با اسيدپاشي، زيبايي و بينايي اش را گرفت
پرونده نيمهتمام قرباني اسيدپاشي هووي کينهتوز پس از يک دهه همچنان در ابتداي راه مانده است.
سپيده تنها 20 سال داشت که در انتقام کور هوويش با صورتي سوخته و چشماني که رو به دنياي وهمانگيزش تاريک شده بود به کنج تنهايي پناه برد و تنها مونساش عصاي سپيد و عينک دودي و نقابي شد که براي فرار از نگاه هراسان مردم بر صورت داشت.
24 سال از آن روز کابوسوار ميگذرد و سپيده در حالي همچنان در رؤياي ديدن آسمان آبي صبح از خواب بيدار ميشود که «زليخا»ي کينهتوز از زندان آزاد شده و در کنار تنها فرزندش به روزهاي شادي و خوشي ميانديشد.پرونده اين زن ساروي که يک دهه قبل با حکم مستقيم رئيس وقت قوه قضائيه به جريان افتاده بود، مدتهاست در بايگاني اجراي احکام ساري خاک ميخورد و حتي يک برگ نيز به آن اضافه نشده است؛ پروندهاي که تنها روزنه اميد را در دل اين زن دردمند زنده نگهداشته تا شايد با احقاق حق از دسترفتهاش علاجي براي جراحات جبرانناپذير جسم و روحش بيابد و فرود آينده مجهولش را در مسير فراز بيندازد.
سپيده اسدي در روستاي خارکش ساري فريب چربزبانيهاي راننده سرويس مدرسه را خورد و روزي که تن به ازدواج با اين مرد داد، چاره ديگري نداشت! وقتي اين دختر جوان پا به خانه بخت گذاشت تازه فهميد شوهرش پيش از او ازدواج کرده و يک فرزند دارد. هووي سپيده که زليخا نام دارد هر از گاهي به خانه زن دوم همسرش سر ميزد و هميشه بين آن دو دلخوري به وجود ميآمد، هنوز پنج ماه نگذشته بود که ناگهان ورق برگشت و هووي بداخلاق با سپيده مهربان شد و 17 روزي ميهمان خانه تازهعروس شد. سوم دي ماه سال 70 دو هوو با هم سر يک سفره صبحانه خوردند و سپيده براي کاري از خانه خارج شد و در مسير از سوي هوويش هدف اسيدپاشي قرار گرفت. در اين حادثه شوم، سپيده از ناحيه هر دو چشم، بيني، گوش و دستها آسيب جدي ديد و با صورتي سوخته به زندگي در تنهايياش خو گرفت و مدتها خود را در کمد چوبي پنهان کرد.
کمکهاي مردمي
سپيده که زندگياش را تباه شده ميديد 8 سال براي فرار از مردم در خانه تنهايياش مانده بود تا اينکه با انعکاس گزارش زندگي اين زن دردمند در بخش جويندگان عاطفه روزنامه ايران و انعکاس اين انتقامجويي هولناک در رسانههاي داخلي و خارجي، او با حمايت مالي اقشار مختلف مردم و پزشکان درمانش را شروع کرد. سپيده با کينه هوويش همه زندگياش را از دست داده بود و تنها اميد داشت که چشمانش رو به زندگي باز شود.
با اين اميد و اعلام آمادگي دکتر خدادوست جراح و متخصص چشم، چشم چپ سپيده چند بار تحت عمل جراحي قرار گرفت و براي ديدن سايهها بازماند اما چشم راست به علت از بين رفتن لايه شفاف روي قرنيه، بسته و دوخته شد. سپيده از آن زمان تاکنون 21 بار نيز پوست صورت و دستانش را تحت عمل جراحي قرار داده و به گفته خودش با تلاش پزشکان و کمکهاي مردمي اندکي از جراحات جبران ناپذيرش را پوشانده است.
10 سال زندان براي هووي کينهجو
زليخا، هووي سپيده پس از دستگيري با پذيرفتن جرمش پاي ميز محاکمه نشست و قاضي با توجه به اعتراف صريح متهم به اين انتقامجويي کور، او را به اتهام اسيدپاشي به پرداخت 2/2 ديه يک فرد مسلمان به خاطر آسيبهاي وارده به هر دو چشم، گوش راست و بيني همچنين پرداخت 15 ميليون ريال سال 75 بابت از بين رفتن صددرصد زيبايي دست و صورت و 10 سال حبس تعزيري محکوم کرد. پرونده در سال 77 به بخش اجراي احکام دادگستري ساري فرستاده شد و زليخا براي گذراندن محکوميتش به زندان زنان انتقال يافت. اين زن که مدعي بود توانايي پرداخت ديه را ندارد پس از پايان دوران 10 ساله حبس در سال 88 از زندان آزاد شد و در آپارتماني در نکا به زندگي عادي خود بازگشت.
اميد آخر
اين زن پس از 24 سال زندگي سخت با چهره اسيدسوخته همچنان در انتظار ديه چند صد ميليوني است تا بار ديگر آخرين شانساش را براي گرفتن جواني تباهشدهاش امتحان کند. گرچه سپيده با يک چشم پشت شيشه سياه عينک دودي حتي سايهها را هم به سختي ميبيند اما از اينکه با شکل دلخراش چشمانش کسي را در کوچه و خيابان آزار دهد اين سختي را به جان خريده و همچنان با دستاني به سوي آسمان براي به جريان افتادن پروندهاش دعا ميکند.
زليخا توان پرداخت ديه را ندارد
ميکاييل بادله وکيل سپيده درباره اين پرونده ميگويد: «سپيده اسدي پس از اين اسيدپاشي دچار نقصان کامل شنوايي گوش راست، بينايي هر دو چشم و آسيبهاي بسيار شديد بويايي و تنفسي است و صددرصد زيبايياش را از دست داده است. اين زن به علت نابينايي براي امرار معاش و تأمين مخارج حداقلي زندگي خود با مشکلات عديدهاي روبهرو است و وظيفه دولت است که او را به عنوان يک فرد بزه ديده مورد مساعدت و حمايت قرار دهند و هزينههاي امرار معاش و درمان او را تأمين و پرداخت کنند.»
وي ادامه داد: «زليخا از پرداخت ديه مورد حکم و ارش عاجز است. او زني خانه دار است و تمکن مالي ندارد. شوهرش - همسر سابق سپيده - نيز در تأمين نيازهاي اوليه زندگي با مشکل روبهرو است. پس از آزادي زليخا از زندان، دادگاه اعسار (تنگدستي) او را پذيرفت و حکم به تقسيط ديه مورد حکم از قرار ماهي صد هزار تومان صادر کرد اما زليخا اين مبلغ را هم نداد. از طرفي با توجه به افزايش سالانه مبلغ ديه چيزي حدود 60 سال طول ميکشد تا اين اقساط به پايان برسد که منطقي و معقول هم نيست.»سپيده براي گرفتن اين قسط با وجود نابينايي اقدام به جلب زليخا کرد اما چون متهم پولي نداشت رضايت داد و او آزاد شد.
وکيل سپيده با اشاره به وضعيت مالي زليخا ميگويد: «گرچه زليخا در طول اين سالها از پرداخت مبلغ تعيين شده اظهار عجز ميکند، اما به نظر ميرسد دادگاه از سر ترحم و دلسوزي نسبت به سپيده - که شايد همين قسط ماهانه در صورت وصول به دردش بخورد - از دادن حکم اعسار کامل متهم اجتناب ميکند اما با توجه به شرايط طرفين اين پرونده - وضعيت اقتصادي زليخا و نياز شديد مالي سپيده - به نظر ميرسد اين پرونده از مواردي است که پرداخت ديه از بيت المال را اقتضا و ايجاب ميکند و در اين راه ياري دست اندرکاران و مسئولان قوه قضائيه را ميطلبد.»